.: مُوجیم که آسودگی ما عدم ماست :.

سید ما، مولای ما، دعاکن برای ما ...

.: مُوجیم که آسودگی ما عدم ماست :.

" آینده از آن امت اسلامی است. "
The future belongs to the Islamic Ummah

امام خامنه ای حفظه ا...

موضوعات حضرت ماه خاطرات شهدا گالری تصاویر سخنرانی های مذهبی سبک زندگی دینی بصیرت مسابقات کتاب خوانی + دانلود کتاب پیامک های مناسبتی دانلود اسلامی طنز و کاریکاتور دیگر موضوعات فروشگاه
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای مفید

 

من ابتدا دو سه مرتبه به جلسات ایشان رفتم.

بعد به علّتی نتوانستم در آن جلسات شرکت کنم.

یکی از دوستان پیغام آورد که حاج آقا گفتند: جوانی بود که دو سه جلسه آمد، من احساس می کردم که دارد حرف هایم را گوش می کند.

چرا دیگر نمی آید؟

مریض شده؟

از جلسه ی من بدش آمده؟

نپسندیده؟

دلیل نیامدنش چیست؟

خود این توجّه ایشان به تک تک مستمعین جلساتشان که من هم یکی از آ نها بودم در من یک انس و علاقه ای نسبت به ایشان به وجود آورد که باعث شد تقریباً در تمام جلسات تفسیر قرآن شرکت کنم.

وقتی این خبر را شنیدم، آن چنان تأثیر تربیتی و عاطفی در من گذاشت که من را به سمت ایشان جلب کرد.

برای من مهم این بود که یک شخصیّت برجسته - چون ما شنیده بودیم که ایشان از نزدیکان امام است و به همین سبب ایشان برای ما عظمت داشت - با این موقعیت علمی و شأن دینی برایش خیلی مهم است که یک نفر را هم از دست ندهد.

 

راوی: آقای اشعری
منبع: کتاب حاج آقا مجتبی


حاج آقا جلساتشان که تمام می شد، می نشستند پای منبر و جواب سؤالات را می دادند.

گاهی اوقات می شد که تا ساعت یک نیمه شب سؤالات را جواب می دادند.

جوان ها را رها نمی کردند. نه جوان ها رها می کردند و نه حاج آقا  خسته می شدند.

 

راوی: آقای محفوظی
منبع: کتاب حاج آقا مجتبی


 

 چندین بار به مناسبت های مختلف که خدمتشان بودم، این جملات را می فرمودند که من عیناً آن جملات را ثبت کردم:
من از اوّل که جلساتم را شروع کردم مثل الان طلبه ای بیش نبودم دنبال این بودم که اگر نمی توانم کسی را درست کنم و هدایت کنم، لااقل کجش نکنم؛
بگذارم فرد دیگری راه او را راست کند.
اگر گِرِهی را نم یتوانم باز کنم، لااقل گِرِهی ایجاد نکنم.
در تمام وجود من این معنا نشسته است.
خیلی مراعات می کنم که در جملات یا کلماتی به کار می برم بیگدار به آب نزنم. این خیلی چیز مهمّی است.
و در صنف روحانیّت این مسئله باید رعایت شود.
یعنی انسان مقیّد باشد به این که اگر نمی تواند راه کسی را راست کند، آن را کج هم نکند بگذارد فرد دیگری این کار را انجام دهد.


راوی: مداح اهل بیت آقای میثم مطیعی
منبع: کتاب حاج آقا مجتبی

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم (۲۱)

  • در انتظار یار
  • اگه میشه بازم بیشتر از صحبت های حاج آقا مجتبی استفاده کنید.تعریفشون رو خیلی شنیدم. جالب بود
    پاسخ:
    ان شاا...
    شخصیت جالب داشتن
    خدا رحمتشون کنه
    آپم
    دست پر بیا :)))
    سلام و درود؛
    دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
    http://www.ammarname.ir/node/27799
    ما را از بروزرسانی خود آگاه
    و با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
    موفق و پیروز باشید .
    http://ammarname.ir -- info@ammarname.ir
    یا علی

    پاسخ:
    علیکم السلام
    تشکر از عنایتتان

    دلم برای روضه های مادر تنگ شده...


    پا منبری های حاج آقا میفهمن چی میگم...


    خدا به حق حضرت مادر،ایشون رو پای سفره ی اهل بیت متنعم کنه.

    تصویر سید علی بغل وبتون خیلی خشگله ...

     

    التماس دعای فرج

    یاعلی

    پاسخ:
    تشکر از دیدگاه شما
  • سجاد عبدی
  • سلام سرباز...!

    تاج گذاری سردارت مبارکت...!

    ارادت

    پاسخ:
    علیکم السلام
    بر شما هم مبارک.
  • حضرت مادر.سـ
  • محمدصادق برجیان
  • کاش حاج آقا اجازه می دادند فیلم هایشان قبل از مرگشان در تلویزیون پخش شود...

     

     

  • هیئت جوانان علی اکبر ع اصفهان
  • بسار جالب بود شما با افتخار لینک شدید
    هیلی وبلاگ خوبی دارید
    پاسخ:
    لینک شما نیز درج شد.
    از نظرات زیبای شما سپاسگذاریم.
  • هیئت جوانان علی اکبر ع اصفهان
  • شهید چمران
    حرکت باید نفس ها را تغییر دهد و بسوی کمال ببرد والا جنب و جوش های زیادی در جامعه به وجود می آید که مثل حباب بر سطح آب ظاهر میشوند و فوراً محو می گردد..
  • هیئت جوانان علی اکبر ع اصفهان
  • تا اخرش بخونید قشنگه:
    مشاعره (مشاجره) جالب و خواندنی چند شاعر:
    حافظ شیرازی:
    اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را
    به خال هندویش بخشم ، سمرقند و بخارا را


    صائب تبریزی:
    اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را
    به خال هندویش بخشم ، سر و دست و تن و پا را
    هر آنکس چیز می بخشد ، ز مال خویش می بخشد
    نه چون حافظ که می بخشد ، سمرقند و بخارا را


    شهریار:
    اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را
    به خال هندویش بخشم ، تمام روح اجزا را
    هر آنکس چیز می بخشد ، بسان مرد می بخشد
    نه چون صائب که می بخشد، سر و دست وتن وپا را
    سر و دست و تن و پا را ، به خاک گور می بخشند
    نه بر آن ترک شیرازی ، که برده جمله دلها را


    خانم دریایی:
    اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را
    خوشا بر حال خوشبختش ، بدست آورده دنیا را
    نه جان و روح می بخشم ، نه املاک بخارا را
    مگر بنگاه املاکم؟ چه معنی دارد این کارا؟
    و خال هندویش دیگر ، ندارد ارزشی اصلا
    که با جراحی صورت ، عمل کردند خال ها را
    نه حافظ داد املاکی ، نه صائب دست و پاها را
    فقط می خواستند اینها ، بگیرند وقت ماها را


    آقای کامران سعادتمند:
    اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را
    نه او را دست و پا بخشم ، نه شهری چون بخارا را
    همان دل بردنش کافی ، که من را بی دلم کرده
    نمی خواهم چو طوطی من ، بگویم این غزلها را
    غزل از حافظ و صائب ، و یا دریایی بی ذوق
    و یا آن شهریار ترک ، که بخشد روح اجزا را
    میان دلبر و دلدار ، نباشد حرفِ بخشیدن
    اگر دلداده می باشید ، مگویید این سخن ها را


    حجت الاسلام پاشاپور(عارف تهرانی):
    اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را
    شعار و حرف پُر کرده ، تمام ادعاها را
    یکی بخشیده چون حافظ ، سمرقند و بخارا را
    یکی چون صائبِ تبریز ، سر و دست و تن و پا را
    از این سو شهریار داده ، تمام روح اجزا را
    از آن سو بانو دریایی ، گرفته حال ماها را ,
    سعادتمند شاعر نیز ، فقط گفت و نداد هرگز
    نه ملک و نه بخارایی ، نه روح و نه تن و پا را
    ولی من می شناسم کس ،که او نه گفت و نه دم زد
    بدون حرف عمل کرده ، تمام ادعاها را
    کسی که خانمانش را ، رها از بهر جانان کرد
    بدون منتی بخشید ، سر و دست و تن و پا را
    و او آهسته و آرام ، برای عشق محبوبش
    فدا کرده به گمنامی ، تمام روح و اجزا را
    اگر خواهی بدانی کیست ، وجودت از سجود اوست
    تمامی خودش را داد ، به ما بخشیده دنیا را
    نه گفتش ترک شیرازی ، نه گفتش .خال هندویش
    و او نامش شهید است او ، عمل کرد ادعاها را ...


    جلایی صلاحی(مهاجر):
    کیست ترک شیرازی که میسپارید به او دلها,
    یکی ملک سمرقند و یکی دست و تن و پا را,
    یکی گوید به او بخشم تمام روح اجزا را ,
    یکی بنگاه املاکش رسید بر کوی و برزن ها,
     ولی هیچکس نکرد باور، همه این ادعاها را,
    بگو هرچه دلت خواهد، بریزم دور لاف ها را،
    بیا واقع نگر باش و رها کن ترک و خالها را,
    نگاهی کن به بالاتر، نگر خالق خالها را،
    شهیدان گرچه دادند نام و مال و جمله جان ها را
    ولی محو جمالند، عاشقِ عشق آفرینِ کربلا را.
    پاسخ:
    بسیار زیبا بود، همین مطلب رو یه موقعی از کسی شنیدم ولی دقیقشو نتونسته بودم گیر بیارم.
    تشکر از لطف شما
  • سبک مطهر
  • خیلی عالی
    +
    پاسخ:
    سپاس
  • وخدایی که دراین نزدیکیست
  • ممنون...

    سلام. خداقوت.
    مطالب وبتان عمدتاً خواندنی هستند.
    پاسخ:
    علیکم السلام
    این از لطف شماست.
  • عاشق حسین
  • سلام
    شما لینک شدید.
    پاسخ:
    علیکم السلام
    شما هم لینک شدید.
    سلام و ادب
    خدا قوت...
    مطالب بسیار مفیدی دارید...
    التماس دعا
    پاسخ:
    و علیکم السلام
    بسیار ممنون از دیدگاه شما
  • طلبه امروزی
  • سلام
    ایشان را از نزدیک دیده بودم (دو بار) خیلی دوست داشتنی بودند
    خدا رحمتشون کنه
    پاسخ:
    علیکم السلام
    خوش بر احوال شما

    چقــــــــــــدر قشنگ!

    خیلی خیلی خیلی زیبا بود!


    پاسخ:
    سپاس
    خیلی دلنشین بود،خوش به سعادت کسایی که این افراد رو از نزدیک می بینن و ازشون بهره میبرن.
    متاسفانه این افراد روز به روز دارن گلچین میشن و امثال من دستشون از این بزرگان کوتاه...
    التماس دعا
    پاسخ:
    درست می فرمایید
    محتاج دعاییم.
    خیلی جالب بود...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">